جدول جو
جدول جو

معنی روح گم - جستجوی لغت در جدول جو

روح گم
(گُ)
دهی است از دهستان باهوکلات بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار واقع در 30هزارگزی خاور دشتیاری و نزدیک مرز پاکستان. در جلگه واقع است و هوای گرم دارد. سکنۀ آن 80 تن است که مذهب تسنن دارند و به بلوچی سخن میگویند آب آن از چاه تأمین میشود و محصولش لبنیات، ذرت و حبوب، و شغل اهالی زراعت و گله داری است و راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از روی هم
تصویر روی هم
جمعاً، کلاً
فرهنگ فارسی عمید
(گَ)
سفیدگر. آنکه با قلعی ظروف مسین را انداید و سفید کند. (از یادداشت مؤلف). صفار و قلعین گر. (ناظم الاطباء). آنکه ظروف فلزی را سفید کند. (فرهنگ فارسی معین) : یعقوب لیث پسر روی گری بود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 387)
لغت نامه دهخدا
(یِ هََ)
جمعاً. مجموعاً. (فرهنگ فارسی معین). مجموع. (یادداشت مؤلف) (لغات فرهنگستان) ، چیزی بالای چیز دیگری. (فرهنگ فارسی معین).
- روی هم رفتن، متراکم شدن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
دارای روح. جاندار:
روحبخش است و روح ور، نه چو ما
پرده دار است و پرده در، نه چو ما.
سنایی
لغت نامه دهخدا
(دِ زَ)
رودخانه ای است مشهور. رودخانه ای است، و بعضی گفته اند نام شهری است که این رود از پهلوی آن میگذرد. (حاشیۀ دیوان ناصرخسرو) :
دهن خشک ماند بگاه نظر
اگر در دهانش نهی رود زم.
ناصرخسرو.
ترا فردا ندارد سود آب روی دنیایی
اگر بر رویت ای نادان برانی آب رود زم.
ناصرخسرو.
گر بزمین افتدی هندسۀ رأی تو
قوس وقزح سازدی طاق پل رود زم.
خاقانی.
رجوع به رود ژم شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از روی هم
تصویر روی هم
جمعا مجموعا، چیزی بالای چیز دیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روی گر
تصویر روی گر
آنکه آلات رویین سازد صفار، آنکه ظروف فلزی را سفید کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روی هم
تصویر روی هم
((یِ هَ))
جمعاً، مجموعاً
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روی گر
تصویر روی گر
((گَ))
کسی که ظروف رویین می سازد، کسی که ظروف فلزی را صیقل داده سفید می کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روی هم
تصویر روی هم
مجموعا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از روح گرا
تصویر روح گرا
موجّهة نحو الرّوح
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از روح گرا
تصویر روح گرا
Spiritualist
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از روح گرا
تصویر روح گرا
spiritualiste
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نام بخشی از زمین های بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
راه و گذری که رفت و آمد عمومی شد
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از روح گرا
تصویر روح گرا
espiritualista
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از روح گرا
تصویر روح گرا
আত্মিকতাবাদী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از روح گرا
تصویر روح گرا
спиритуалист
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از روح گرا
تصویر روح گرا
Spiritualist
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از روح گرا
تصویر روح گرا
духовник
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از روح گرا
تصویر روح گرا
spirytualista
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از روح گرا
تصویر روح گرا
灵修者
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از روح گرا
تصویر روح گرا
espiritualista
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از روح گرا
تصویر روح گرا
روحانی نظریہ دان
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از روح گرا
تصویر روح گرا
ผู้ศรัทธาด้านจิตวิญญาณ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از روح گرا
تصویر روح گرا
spiritualista
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از روح گرا
تصویر روح گرا
mwana wa kiroho
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از روح گرا
تصویر روح گرا
영적주의자
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از روح گرا
تصویر روح گرا
精神主義者
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از روح گرا
تصویر روح گرا
רוּחָנִי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از روح گرا
تصویر روح گرا
spiritualis
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از روح گرا
تصویر روح گرا
आध्यात्मिकतावादी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از روح گرا
تصویر روح گرا
spiritueel
دیکشنری فارسی به هلندی